پرهام و عینک
عاشق عینک هستی و این کنجکاویت دو بار هم خسارت داده .نه اینکه همش در حال جابجایی.فکر کردی که دسته عینک چرا صاف نمیمونه و این شد که عینک منو یه دسته یی کردیش و عینک عمو حمید هم که خدارو شکر بخیر گذشتو ترمیم شد. اما واسه من منجر به خرید مجدد شد.انگار می دونستی که عینک مامان بعد چند سال باید تعویض شه کلک.خرج گذاشتی رو دست بابایی.اینجا هم عینک خاله عطی رو زدی به چشتو تجربه ی جدیدی بود واست و کلی ذوقیدی عکسا واسه اوایل بهاره.خونه ی مامان جون اینا.اینجا هم از اینکه در نریو با عینک تنها نمونی خاله عطی دستاتو گرفته که عکس بندازیم عاشق این قیافه ی سراپا شیطنتتم. توی مسافرت خواستیم واس...