پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

شعر .دکلمه. ترانه

1393/3/18 0:57
نویسنده : خودم
949 بازدید
اشتراک گذاری

شعر ها و دکلمه های در حال حاضر که خیلی دوسشون داری

1) اولین دکلمه یی که از ماههای اولی که توی دل مامان بودی و باهم گوش

میدادیم و هنوز هم که هنوزه وقتی از خواب نازت پا میشی می خونم و کلی

می خندیو دلبری می کنی

سلام به روی ماهت

به کاکلت  کلاهت

سلام به چشم و ابرو 

به گوش و بینی و مو

سلام که خیلی ماهی

چشم نخوری الهی

2) عاشق شعر تاب تاب عباسی هستی

تاب تاب عباسی

خدا پرهام و نندازی

اگه بخای بندازی

بغل (بابا) بندازی

به قسمت بغل  کی بندازی که برسیم از بابا شروع می کنیو دونه دونه کل

خاندان مادری و پدری رو میگی خندونک

 

3)                                                          یه توپ دارم قل قلیه

  سرخ و سفید و آبیه

میزنم زمین هوا میره

نمی دونم تا کجا میره

من این توپو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام به من عیدی داد

یه توپ قل قلی داد

وقتی میگم بابام به من سریع میگی (عَیدی)بغل

4) پرهام کجاست؟ شعریه که خیلی دوسش داری و اولین بار دایی حامد و طیبه

جون واست خوندن

 پرهام کجاست ؟

اون بالا

رو شاخه درختا

رفته بچینه میوه

آلو وسیبو گیلاس

خدا کنه نیفته

زخمی نشه دست و پاش

بابا محمدش میگه:پرهام جون

مواظب خودت باش

میوه زیاده اما

پرهام یکی یه دونه ست

چشم و چراغ خونه ست

وقتی باهم میخونیم: پرهام کجاست  (میگی با) یعنی اون بالازیبا

رو شاخه  (میگی  دِاخا)  یعنی درختابوس

رفته بچینه میوه  ( میگی  گییا) محبتگیلاس آخرشو میگی

خدا کنه ( میگی نَی) نیفتهزبان

زخمی نشه دستو پا (به اینجا که میرسیم میگی بابا بابا)

یعنی بابا محمد میگه و کلی لبخند رضایت میزنیآرام

5) سی دی توی ماشین هم که از 3 ساعت سی دی عاشق این هستی که میگه

عروسک جون

عروسک جون

دیگه شب شد لالا

به قربون چشای تو ...
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)