پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

حرفهایی از جنس پرهامم

1392/11/1 3:38
نویسنده : خودم
237 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خیلی خیلی روز خوبی بود بیشتر واسه اینکه با یه لحن شیرین و خواستنی

گفتی ماما  ماما .اینقد بهم چسبید که حسابی فشارت دادم.وقتی رفتم توی اتاقت

تا چیزی وردارم. صدام کردی.از 9 ماهگی گفتی اما این بار توی چشام زل زدیو لحنت

دلمو برد.قبلانا که میگفتی مامان ولی این آهنگو نداشت.خلاصه اینکه کلی کیف کردم

و این بهانهای شد که بیامو از کلمه های جدیدتو کارای خارق العاده ات( از دید من

مادربغل)بگم.

*تا مداد ، خودکار، ماژیک، کاغذ ، دفتریو میبینی سریع میگی بابا   مامان...(یعنی اینکه

بنویسی) یه بار مامان رو تخته کوچولوی خرگوشیت با ماژیک نوشتمو گفتم و دیگه

کارت شده همین و کلی با این خودکار دست گرفتنتو درگیر بودنت که کدوم دستت

بگیری مارومحو تماشای خودت میکنی.

*از بین حلقه های شناخت رنگات فقط و فقط رنگ آبی رو میگیریو هر جای خونه که

میری با خودت میبری و بابایی از این کارت حرص میخوره که چرا به رنگ قرمز بی

توجهیخنده

*از بین فلش کارتای اندامها عاشق کارت چشمی و از اول تا آخر باید توی دستت

باشه و واسه همینه که از همه داغونتر شده و چندین بار چسبکاریش کردم

*هر جایی عکس باب اسفنجی رو ببینی اگه حتی پستونک هم دهنت باشه

ورمیداریو میگی بااااابماچ

 

*از بین خوردنیها به موز    ماست    و   نان  از همه بیشتر علاقه داری و اگه بهت

بدیم دیگه لب به هیچ چیز دیگه نمی زنی

*هر جایی باشی وقتی میگیم پرهام لالا سرتو میزاری که مثلا خوابیدی روی

بالش گرفته تا روی فرشو مبلو ...

*با لمس کردن هر نوع کاموای پرزدار اوق میزنی و چندشت میشه فسقلی مامان

*قبلانا کاری داشتم میزاشتمت توی رورئکت یا تخت پارکت که مطمئنترن اما الانا اینقد از توشون خم میشی که  نگرانتم و نمیتونم تنهات بزارم.

کلمه هایی که میگی :

آااپ( جدید به آب میگی)

نان  : نون ..طوری که ما هم کتابی میگیم نانتعجب(اینم از اثرات فلش کارتات)

کِک : کیک و شیرینی

مو  :  موز

ما : ماست

بابا 

ماما

مَم : پستونک

عم : عمه

نَنا : نعناع

کارای بد: بد بد  یا  نه نه (انگشتتم تکون میدی)

ساعت چنده : هک (یک و با انگشتت میگی)

گو :  گوش   و گوشی موبایل

اَم  : وقتی میخای کسیو بخوری

اینا : اشاره به چیزی

بوو: شومینه و بخاری

دا   : چایی و چیز داغ

نا  : مینا

دَر  : در خونه  و در هرچیزی مث ظرف آبت و ...

دس : دست زدن   .دست دادن با کسی  

اَااووو : الو

  هاپ  : هاپوه میگه

  بَ بَ  :  ببعی میگه

مَو  : گربه ه  میگه

بوب بوب : ماشینک مورد علاقه  و وقتی صداش در میاد اون میگه لَ لَ و  فک

میکنی میگه  نه نه و یسره میگی نه نه نه.

و کل اعضای بدنتو میشناسیو نشونمون میدی و خیلی چیزای دیگه که بهمون

میفهمونی که فهمیدی و درکشون کردیو کلی منو بابایی رو خوشحال میکنی.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ابجي سجا
1 بهمن 92 13:12
حرفات چه نازن پرهام جوون