پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

خوابی شیرین

1393/6/23 1:17
نویسنده : خودم
219 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه بگم که خیلی خیلی خیلی دوست دارم. جمله یی که روزی چندین

بار بهت میگمو هر دفعه هم حسش تازه تر از قبله. تنها جمله یی که تکراری

بودنش بیشتر به من می چسبه .با این که از تکرار هر حرف بیزارم.اما در مقابلت

شیرینترین جمله ی دنیاست عزیز دل مادر.

خواب می بینی پا میشی واسم تعریف می کنی .توی زمان بیداری به هر چی که

بیشتر علاقه مندی و در گیرشونی توی خواب هم مسلما به یاد شونی و خوابشو

می بینی .

یه مدت درگیر در بودی پا میشدی می گفتی  در  در

یه بار هم خواب  خیار پا شدی گفتی   وا  وا

یه بار دیگه شم    بابایی بابایی

یه بار هم خواب    دَ دَ

و خواب  سوییچ    هووچ

ولی این خوابت اولین خواب طولانیی بود که تعریف کردی.ظاهرا خیلی هم

پر رنگ بوده.

خواب شیرین بعد از ظهر 93/6/16 که پا شدی گفتی : ((  مامانی  ،  شهین  

 جی گر . عطیته   بیب     نینِ حمید  .حمید  تور  هممممم))

اینم ترجمه ش عزیزدلم که اشکای مامانو در آوردی:

خاله شهین و خاله عطیه رفتن دوبی پیش علیرضا.دلتنگشون شدی شدید.

این از خوابت معلومه.هیچ وقت واژه جیگر که خاله شهین بهت میگه رو به

زبون نیاورده بودی .این اولین بار بود که گفتی خاله شهین توی خواب بهت گفته

جیگر .طبق عادت همیشگی که اینطوری نازت میده. وبا عطیه مث همیشه سوار

ماشین باباش که عمو حمید باشه شدی و یه بوق گنده واست زده بیییییب . و عمو

حمید هم با موتورش گاز داده و رفته))خیلی شیرین تعریف میکنی عزیززززززززم .

جی گر     بییییب  .ایشالا همیشه خوابای شیرین و رنگی ببینی نفس مامان

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان افسانه
23 شهریور 93 9:30
الهی فداش خواب دیدنت بشم مامانی مترجم خوبی میشی هااا بوووووووووووووووووس برای پرهام نازممممممممممممممم