اولین دندون پرهام
هوراااااااااااااااااااااااااا هوراااااااااااااااااااااااا بالاخره این پرهام
بی دندون ما دندون دار شد. داستان از اونجایی شروع شد که ریتم خواب و غذای
دردونه ی ما بهم ریختو کلافه ی کلافه شد .15 آبان وقتی داشتم پوشکتو عوض
میکردمیهو یه سفیدی اون بالاها دیدم یعنی دندون جلویی سمت راست بالا. ولی
فقط رویت شدو از صداش خبری نبود هنوز یه لایه کار داشت تا درستو درمون بترکه
و همون یهذره از دید مامانی کلی جیگر طلای مارو بهم ریخت.امروز آخرین روز 10
ماهگیت بود .کلیپیشرفت داشتی.اولیش همین دندونت که خلاصه زد بیرون
دومی هم خیلیراحتپا میشیو همه جا رو میگیریو راه میری البته فعلا لبه مبل و
تختو و همین طورتغییرمسیر میدی که مامان عاشق تغییر مسیرتم که حواست به
خودت هستو تعادلتوحفظ میکنی.آخ که هلاکتم پسر. بدون تو میمیرم.خیلی خیلی
دوست دارم.راستی11ماهگیت هم مبارک.دیگه داریم به تولدت نزدیک میشیم پسر
یکی یه دونه ی مامانی