پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

پرهام خلاق

1392/8/10 2:06
نویسنده : خودم
204 بازدید
اشتراک گذاری

پرهام عزیزم، نفسم ، امیدم، عاشقتتتتتتتتتتم . دیوانه وار دوست دارم اینقدر

دوست دارم که قابل انداره گیری نیست .روز به روز وروجکتر میشی و توی دل

همه جاتو بیشتر میکنی. خلاقیتت منو کشته. واسه خودت بازی خلق میکنی اگه

چیزی بهت بدم و خودم برم سر وقت کار خودمو دورادور حواسم بهت باشه یهو

میبینم یه کارایی می کنی که دلم واست غش میره و میام جلو و حسابی

می چلو نمت.

میخام شیرین کاریاتو واست لیستشون کنم :

1) وقتی توپتو میگیری پرتش میکنیو چهار دست و پا میری دنبالش و دوباره با اون

دستای خوشگلت می گیریشو پرت می کنی.کلو خو نه رو دور میزنی.با  خودت غرق

بازی میشی . هم بازیکنی و هم  همبازی ( الهی فدات بشم من).

2) قاشق یا چیزی که صدا تولید می کنه رو به روشهای مختلف پرت می کنی روی

سرامیک و صداهای جورواجور در میاد و کلی ذوق می کنی که صداهاش عوض

میشه و غرق شادی میشی .اینقدر ادامه میدی تا یه چیز جدید دورو برت ببینیو بری

سراغش.

3) روی سرامیک با زانوهات و دستات خودتو سُر میدی و کلی خوشحال میشی و

مامان از پشت هواتو دارم(آخه وقتی می بینم داری کیف می کنی جلوی کارتو نمی

گیرم ) یه چند باری پشت هم این کارو انجام میدی.

4) ماشینکاتو با چنان لذتی با اون دستای کوچولوت میگیریو خودتم باهاشون میری

که آدم حظ میکنه. از مامان یاد گرفتیو الانا تنهایی راشون میبری. وقتی چهار دستو

پا باهاشون میری خیلی دیدنی میشی وقتی سرعتشون زیاده ، تو پسرک مامان هم

سرعتتو زیاد می کنی .یه وقتایی هم چرخای ماشین سرعتیارو میکشی زمین و

سریع میاری بالا تا صداشونو بشنوی.(این کارو یه بارمامان برات انجام دادم و شما یاد

گرفتی . صدای چرخ ماشین پلیست مث صدای هود آشپزخونه میشه (الهی

فدات بشم که با انگشت اشاره خوشگلت هود رو نشون منو بابا دادیو و بعدشمماشینو

و با زبان خودت گفتی که صداهاشون شبیه همن .و چقدر ذوق کردی که مامان زبونتو

فهمیدم و واسه بابا ترجمه کردم)آخخخخخخخخخخخخ که هلاکتم بغل

 امروز هم که جمعه بود و خونه مامان جون بودیم یه شاهکاری جدید انجام دادی

5)از پله ها رفتی بالا .کلی خوشحال میشدیو تا میرسیدی به آینه پاگرد پله کلی

میخندیدی(قلب آقای خود شیفته ماچ)و قتی روی ماه خودتو توی آینه می دیدی.

و مینا جون و بابایی پشتت وایسادنو هواتو داشتن.


((خدای خوبم متشکرم واسه تموم داشته هام.پرهام گلمو در همه لحظه لحظه

زندگی به دستای توانات می سپرم))

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)