پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

تلخ ِ تلخ

1393/5/13 1:44
نویسنده : خودم
293 بازدید
اشتراک گذاری

پرهامم، دنیایی که من وبابایی تموم سعیمونو داریم میکنیم که برات بسازیم پر از

آرامشو شادیه .دنیایی که لحظه لحظه ی نفس کشیدنمونو مدیون خدای بزرگ و

مهربونیم.اما یه گوشه ی این دنیای پرهیاهو ،واقعیت برخلاف میل همه ی ماهاست.

عزیز دلم ،غزه شهریه که الان به هیچ عنوان نمیشه یه ثانیه شونو حتی تصور کرد.

شده پر از ناامنی ،خونریزی، بدون هیچ دلیل قانع کننده ای دارن عذاب می کشن و

بچه های مظلوم و نازنینشونو جلو چشم پدر و مادراشون پر پر میکنن. ایشالا خدا به

حق بزرگیش یه کاری کنه که حق به حقدار برسه.همیشه از دیدن این صحنه های

خشن و دلخراش فرار می کردم.اخبار رو هم مدتیه که نگاه نمیکنم.از دیدن این فرشته

های کوچولو بغضم می ترکه. اما امشب طبق روال شبای گذشته مشغول تماشای

برنامه دایی محمود بودم که کلیپ محسن چاووشی رو پخش کرد.آهنگو ترانه ی بی

نهایت زیبا ولی با صحنه های بی نهایت تکان دهنده.خوب تقصیر دایی محمود هم نیس.

توی برنامش در مورد مسایل روز هم کلیپ می سازن و این هم یکی از اونا.اسم این

پستو عین حقیقت میزارم تلخ تلخ .تنها واژه یی که به ذهنم میرسه و بدون موضوع چون

اصلا نمیشه لایق موضوع دونستش.ایشالا که همه ی بچه ها زیر سایه اول خدا بعدش

پدر و مادراشون بزرگ شن .بدون هیچ دلهره و استرسی.  آمین یا رب العالمین

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان افسانه
14 مرداد 93 19:12
ان شاالله خیلی زود برای همیشه از این سختی پیروز بیرون میان خدا رو شکر که از امروز صبح اتش بس شده الهی دیگه خونی بی گناه ریخته نشه