شروع اولین هات
پسر گلم ،اولین خنده هات آخرای یه ماهگیت بود. و اولین تلاشت واسه نشستن
2/5ماهه گیت بودی.طوری سر و گردنتو سریع می آوردی بالا که انگار واقعا مث
آدم بزرگامیخای بشینی و وقتی نمی تونستی کلافه میشدی.اولای سه ماهگی
انگشتاتو تا حلقوم میزاشتی دهنت و وقتی خواب بودی من از صدای ملچ و ملوچ
می فهمیدم کهبیدار شدی. همون موقع ها بود که دکترت گفت که لثه هات
آمادگی دندون در آوردنرو داره. اول پنج ماهگیت بود که گذاشتمت توی روروئکت.
بوق روی فرمونشو کهشبیه تخم مرغه رو کامل گذاشتی دهنت.برای کشف هر
چی ، هر چی دستتمیرسید میزاشتی دهنت.دقیقااول این ماه ،اولین غلتت رو
هم زدی و رو دستاتموندیو برگشتی منو نگاه کردی .چنان ذوقی کردم که نگو.
دیگه دور و برتو موقعخواب با بالش دوران بارداریم می بندم که خطر ناک نباشه
واسه خواب.اولین حرفیکه گفتی آقو بود(حرف ق) توی دو ماهگی.بعدش حرف
گ(اگ گو گ)بعدشم حرف ز ( دززز)الانم که وسط گریه و خنده هات حرف میم
رو می گی(مم ما ماو ).با صدای موزیکال آقا گاوه به وچد می یایو میخای با پا و
دست دکمه هاشو بزنیوصداشو عوض کنی.اولش از صدای ما(گاو) ترسیدی ولی
بعدش که مامان با خندهواست تکرار کردم برات عادی شد.
10 روز هم که میخاست 5 ماهت تموم شه ،هر چیکه سمتت میگرفتیم ،دستاتو
می آوردی جلو که برداری