پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

شرح حال پرهام من

1392/5/12 1:06
نویسنده : خودم
348 بازدید
اشتراک گذاری

پرهام گلم ، هر روز که میگذره مامان بیشتر و بیشتر خدارو شکر میکنم و با

هر نگاه گذرایی به چهره معصوم و دوست داشتنیت میگم :((خدایا بی نهایت

شکرت همیشه و همه جا حافظ پسرکم باش )).و از داشتن فرشته کوچولویی

چون تو ، به خودم می بالم. توی 5 ماهگیت از غلت زدن شروع کردی به سینه خیز

رفتن و دست از تلاش بر نداشتی و اواخر 6 ماهگی نشستی دقیقا دو روز میخاست

که 6 ماهت تموم شه بدون کمک نشستی.وقتی میخاستی چیزی بخوری میگفتی

هااام ولی الانا میگی مممم. الانا وقتی چیزیرو میخام دست نزنی یا کاری انجام ندی،

با دستم نشون میدم و میگم نههه تو هم آروم و با تعجب تکرار میکنیقلب(نه).وقتی

می خایم بریم بیرون می گی دَدَ . خدا نکنه که لباس بیرون تنمون باشه.گریه میکنی

که دل هممون ضعف میره. و چیزیرو که بخای یکسره میگی هده(اده).امروز رفته

بودیم فروشگاه.لباسای رنگ و وارانگو که دیدی دیگه یسره میگفتی اده اده اده .

مامان فدات میشم که اینقد ناز داری پسر.آخخخخخخخ  که مامان قربون فهمتو

شعورتو توانایی یات میشمبغلقلبماچ

اینم  آخر 7 ماهگی اولین تلاش واسه 4 دست و پا رفتنت.فدای عرق جبینت مادر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)