مرواریدای 9 و 10
بالاخره دندون تختیای 9 و 10 تشریف فرما شدنبعد از یه تب وحشتناک و آبریزش
شدید و بی حوصلگی و بی طاقتی های زیاد قد سر سوزن خودشونو نشون دادن.آخ
که مامان واست میمیرم.خیلی خیلی اذیت شدیهمیشه انگاری یه تیکه سنگ
میخاد از توی لثه های آهنیت بزنن بیرونمن مادر تنها دعام میتونه آرامشت و بی
دردسردرآوردن دندونای بقیه فرشته کوچولو ها باشهعزیز مادر ((به امید اینکه بقیه
دندوناتو بی دردسردرآری)).از بعد دندونای اولت این جمله تکراریو گفتم اما فایده ای
نداشتایشالا که از این به بعد اینطور نباشه.به قول عزیزی هر چه به سنت اضافه شه
راحتتر میشه.امیدوارم که اینطور باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی